گئورگ بوشنر و“مرگ دانتون “(٢)

(چاپ شده در ويژه تئاتر ، شماره ٣ ،٢٠٠٢)

دانتون يكی از رهبران انقلاب فرانسه بود كه پس از سقوط نظام سلطنتی بعنوان وزير عدليه انتخاب شد. وی يكی از پايه گذاران تريبونال انقلاب در فرانسه بود. دانتون پس از قتلهای سپتامبر (اعدامهای دسته جمعی عوامل “ضد انقلاب“كه در ماه سپتامبر سال ١٧٩٢ صورت گرفت) به مخالفت با افراطيون از جمله ژيرانديستها، هربرتيستها و روبسپير١ برخاست. وی در آوريل ١٧٩٤ اعدام شد. نمايشنامه “مرگ دانتون“ برداشتی آزاد از وقايع انقلاب فرانسه است . بوشنر با استناد به واقعيات جاری آنزمان و با حركت از اين فرضيه كه خواننده تمام فاكتهای تاريخی را می شناسد ، اين نمايش را نوشت . پس برای خواننده ی ناآشنا با اين فاكتها درك بسياری ازقسمتهای نمايشنامه دشوار است. بهمين دليل در اين نوشته ی تحليلی ناچاريم در جاهايی ، اصل واقعه را نيز شرح دهيم. وقوع انقلاب فرانسه همزمان با عصر ايده آليسم در آلمان بود . در زمينه ی هنردر فرانسه “فلسفه ی هنر“ و در آلمان “هنر تراژدی“ مورد توجه قرار گرفته بود. نمايشنامه “ مرگ دانتون “بر پايه ی “ديالوگ“ (گفتگو) استوار است و بدين طريق بر تاثير غير قابل انكار “منطق گفتمان“   (Logos) صحه ميگذارد. نمايش با دو گفتگو آغاز می شود كه به موازات يكديگر در جريانند . دانتون و همسرش با يكديگر از تنهايی می گويند و از امكان راهيابی به دنيای درون يكديگر. دانتون در همينجاست كه مرگ را بعنوان ايستگاه آرامش می ستايد (تو را همچون گور دوست می دارم) و همچنين از عشقی كه آرامش دهنده است. وی بدنبال آرامش می گردد (به آنچه می خواستم رسيدم . انقلاب مرا بازنشسته می كند). برای اطرافيان دانتون يعنی ميانه روها بايد انقلاب به پايان برسد تا جمهوری بتواند آغاز گردد . هر كس بايد بتواتد توانايیهای خود را نشان دهد . اين است برنامه ی ليبراليسم سياسی: حق دگر انديشی و در عين حال برابری برای همه . اما پيش شرطهای نابرابر در عمل امكان اين برابری را از پيش محدودكرده اند. با اينهمه از نظر دانتون و دوستانش انقلاب به اهداف خود رسيده است . وی جزو آندسته از فعالين سياسی بود كه تنها تا زمانی می جنگند كه به رضايت درونی خويش دست يابند. بهمين دليل او را “اپيكورير“٢ خوانده اند . (اپيكور يك فيلسوف ماترياليست يونانی بود كه به روشهای عملی زندگی و همچنين بر لزوم توانايی استفاده از عقل برای رسيدن به خوشبختی يا تلاش برای رسيدن به آرامش درونی تاكيد می ورزيد) . اما بر خلاف تصور دانتون اهداف انقلاب هنوز تحقق نيافته بود و شايد علت كناره گيری وی رسيدن به اين نكته نيز بود كه امكان بهره گيری از نتايج انقلاب برايش موجود نيست. از نظر بوشنر ، دانتون به شناخت يك ضرورت تاريخی می رسد كه قابل تغيیر نيست. بعبارت ديگر بر خلاف روال رايج در دراماتوژی كلاسيك- رمانتيك در اين اثر بوشنر پروسه ی تاريخی در مركز ماجرا قرار داد و نه انديشه ی شخصيتها ی درام. شايد بتوان گفت كه روند تاريخی مستقيما در فكر و عمل كاراكترها بازتاب می يابد.ساختار نمايش “مرگ دانتون“ در نگاه اول بر اساس سبك سنتی “چهار پرده“ استوار است، اما با نگاهی موشكافانه تر به تفاوتهای بنيادين آن با اين سبك بر می خوريم. همچنين بر خلاف درام ارسطويی٣ كه در آن هر صحنه جزئی از كل نمايش را تشكيل می دهد ، در “مرگ دانتون “ هر صحنه دارای يك معنای منحصر به فرد است و در عين حال معنای وجودی هر صحنه از حد “جزء“ بودن بسی فراترمی رود.تغيیر مدام و سريع صحنه ها كاربرد سمبليك در جهت تاكيد بر فضاها و مكانهای گوناگون است. اين شيوه الگويی بود كه بعدها توسط نويسندگان اكسپرسيونيست٤ و همچنين برتولت برشت مورد استفاده قرار گرفت.

 

چهار پرده ( اكت)

در آكت اول شش بار تغيیر صحنه انجام می گيرد.ابتدا روبسپير (وی وكيل قضا بود و عضو ژاكوبين ها. از ١٧٩٢ روبسپير در صدر افراطيون قرار داشت . در سال ١٧٩٤ فرمان اعدام دانتون و هربرت را صادر نمود و قدرت مطلقه “ژاكوبينرها“٥ را بنيانگذاری كرد. او خود را واسط ميان آسمان و زمين می دانست) خطاب به توده های گرسنه كه خواهان تشديد ترور هستند قول می دهد كه بزودی تمام دشمنان را نابود خواهد كرد. او همچنين از حكومت ترس و ترور بعنوان “سپر بلای جمهوری“ نام می برد. دانتون خواهان پايان ترور است در حاليكه برای روبسپير مسير انقلاب هنوز ادامه دارد. دانتون بهيچوجه روبسپير را قبول ندارد ، همانگونه كه در جايی خطاب به وی می گويد: “ آيا هيچ نيرويی در درون تو نيست كه گهگاه و پنهانی به تو بگويد “تو دروغگويی!؟“صحنه بسرعت تغيیر می كند و قسمت دوم اكت يك به ما تصاويری از شرايط بيرونی انقلاب می دهد. ساختمان بازی بر اساس ربط كرونولوژيك بنا نشده بلكه بر اساس تناقض و همچنين موازات وقايع پايه گذاری شده است. در اين قسمت اولين حضور ملموس دانتون را كه حضوری ناخوشايند است ، می بينيم. كارت بازی او و دوستانش برای وقت گذرانی ، مكالمه ی نااميد او و همسرش ، فضايی از نارضايتی ، بی هدفی و خستگی ملال آور از آنچه در جريان است را بما يادآور می شود. صحنه ی بعدی از اكت اول ، تمركزش بر نشان دادن اختلافات فراكسيونهای مختلف انقلاب از يكسو و رنج و فقر مردم از سوی ديگر است. در يك تغيیر صحنه ی ديگردر كلوب ژاكوبينرها شاهد طرح خواسته ی گسترش جو ارعاب و تهديد هستيم و باز تغيیر صحنه. در اين قسمت كه بخش چهارم از اكت اول است ، لاكروا٦ (يكی از مخالفين دانتون بود كه بعدا همراه او اعدام شد) متوجه می شود كه بدون اينكه بداند در توطئه ای عليه دانتون شركت داشته است. تغيیر صحنه های بعدی اكت اول دو ديالوگ را در بر می گيرد. در اكت دوم دوستان دانتون تلاش می كنند تا به او بقبولانند كه دو راه بيشتر ندارد: فرار يا مقاومت. دانتون اما همچنان بی عمل باقی می ماند : “… بايد فرياد بزنم تا همه بدانند اين زندگی ارزش تلاشی را كه برای نگاه داشتنش می كنيم ، ندارد… “.از سوی ديگر وی از جايگاه خود در ميان مردم بيش از حد مطمئن است.

در صحنه ی ششم اين بخش سربازان را در مقابل خانه ی دانتون می بينيم كه برای دستگيری اوآمده اند. در اكت سوم ياران در بند دانتون را می بينيم و محكمه ی او و يارانش را. در صحنه هايی كه بسرعت تغيیر می كنند محاكمه ی دانتون را كه در آغاز آن حضور دارد و به بهانه ای از شركت در جلسات بعدی محروم می شود، می بينيم .در آغاز اكت چهار محكوميت دانتون قطعی شده است . ژولی ، همسر دانتون خودكشی می كند ( در واقعيت، ژولی همسر دوم دانتون خودكشی نمی كند بلكه چند سال بعد از اعدام وی دوباره ازدواج می كند ) .

 

چرا “مرگ دانتون “ يك اثر مدرن است؟

بوشنر در “مرگ دانتون“ از منظم ساختن جهان نمايش در پس وقايع اتفاقی و بی نظم خودداری می كند وقصدش اين نيست كه تماشاگر را به همذات پنداری با وقايع نمايش دعوت كند. از سوی ديگر بوشنر در تمام ٣٢ صحنه ی اين نمايش از ايجاد نقاط گره و اوج و جنبه های تهيیجی آنگونه كه نمايشنامه نويسان كلاسيك بدان پايبند بودند ، بكلی پرهيز می كند. با وجود اينكه مرگ دانتون نتيجه ی يك توطئه بر عليه اوست ، اما نقشه های توطئه گران نقش اصلی را بازی نمی كند ، بلكه جبر شرايط است كه به مرگ دانتون منتهی می شود : “… ما انقلاب را نساختيم ، بلكه اين انقلاب بود كه سرنوشت ما را رقم زد…“. بلحاظ سياسی هم دانتون و هواداران خوشگذرانش و هم روبسپير و هواداران افراطی و متعهد به انقلابش در مقابل مردم قرار می گيرند. شايد آنها بخواهند به مردم كمك كنند ، اما به اين خواسته نمی توانند جامه ی عمل بپوشانند. انقلاب بدست خويش خود را می بلعد ، بدون اينكه تغيیری در شرايط ايجاد كرده باشد. علاوه بر اين فاكت عامل ديگری كه نقش بازی می كند ، اختلافات فراكسيونهای مختلف است كه بوشنر با بازنماياندنشان به طرح مهمترين موضوعات سياسی و فلسفی زمان خود می پردازد .اگر فرض بگيريم كه ژاكوبينرها ايده آليست بودند و دانتونيستها ماترياليست، هيچيك از آنها قادر نبود كه پيش شرطهای مادی انجام اهداف خويش را فراهم نمايد.

شك به اعمال خويش نتيجه ی تصويری از جهانی است كه برای از ميان بردن رنج مردمانش راهی سراغ ندارد. بوشنر بدنبال پاسخی برای نياز انسانها و جامعه به خوشبختی است و در اين راه تشريح می كند كه خواسته های عمومی در جاهايی در جهت خوشبختی “فرد“ و در عيم حال در بسياری از موارد نابود كننده ی آن است. با اينهمه او تنها سوال طرح می كند ، اما پاسخی نمی دهد .وی از يكسو بر اين باور است كه فرد در برابر مكانيسم قدرت بی اختيار است و از سوی ديگر عمل سياسی را برای توده ها لازم می داند . ملتی تحت فشار قرار می گيرد، انقلاب می كند ، انتقام می گيرد و سر انجام بی عدالتی را بازتوليد می كند. با اينهمه بوشنر به مردم تحت فشار سمپاتی دارد. فاتاليسم (جبر) تاريخ شايد درست ترين واژه برای تشريح ديدگاه بوشنر باشد. بوشنر نه از زاويه ی نفی گرا و بدبينانه ، بلكه كاملا واقع بينانه به تناقض ميان آرزوی دنيايی بهتر برای همه و در نتيجه ضرورت انقلاب و تحول ودر نتيجه خشونت با آرزوی از ميان برده شدن ضرورت خشونت می پردازد. دانتون، خوشگذرانی كه از “توده“ متنفر است در برابر توده ای قرار می گيرد كه خواسته ی لحظه ای خويش يعنی قتل را دنبال می كند. بوشنر بدنبال مقصر نمی گردد بلكه می خواهد پيچيدگيهای وقايع تاريخی را روشن كند .

همانطور كه اشاره كرديم بوشنر در “مرگ دانتون“ بر خلاف روشهای كلاسيك تراژدی قرن ١٨ بدنبال ايجاد نقاط اوج غير منتظره نيست. در عين حال پايان باز نمايش (با وجود اينكه دانتون در پايان كشته می شود) تداوم تعمق موضوع در ذهن تماشاگر را باعث می شود. در عين حال تعويض مداوم صحنه ها و استقلال هويت هر صحنه نيز همانگونه كه پيش از اين نيز اشاره كرديم، ابزاری هستند كه اين اثر را علاوه بر پرداخت محتوايی ، بلحاظ فرم نيز بعنوان يكی از آثار پيشتاز تئاتر مدرن برجسته می سازد.

 نيلوفر بيضايی 

 

منابع استفاده شده :

– H. Mayer : Büchner und seine Zeit, Wiesbaden, 1964

– C. Kammler : Georg Bücnher , Oldenburg, 1997

– W. Emmrich : Ideen der Moderne bei Büchner , 1974

– k. Lehmann : Dramatische Form und Revolution , 1974

– L. Knapp : Dantons Tod, 1975

– H. Niebuhr : Büchners „Dantons Tod“ , 1985

پانوشت ها:

١ – Girondisten, Herbertisten und Robespierre

٢ – Epikuraeer

٣ – Aristotelisches Drama

٤ – Expressionistische Autoren

٥ – Jakobiner

٦ – Lacroix