دختران ايران

 (چاپ شده در سايت های مختلف اينترنتی)

 نيلوفر بيضايی

“ … پس از من ششصد هزار تن از آنان كه هراس بر می‌انگيزند و حسادت می‌ورزند و سُخريه می‌كنند و دشنام ميدهند حضور خواهند ياقت. در  زوهری كه من در آن نباشم، شايسته‌ی‌ ستايش ديوان است…“

( اَردوی سور آناهيتا، ايزد بانوی ايران )

“… در اينجا اردوی سور آناهيتا از چكادی كه هزار قدِ آدمی ‌بلندا دارد فرو می‌ريزد. او به بزرگی همه‌ی‌ آبهايی است كه در روی اين زمين جاری است و با نيرويی فراوان، روان. او بر دشمنی همه‌ی‌ ديوها و جادوگران، فرمانروايان ستمكار، كوی‌ها و كرپن‌ها چيره می‌شود…“

ايران نام سرزمين ماست. ايران نام زن است. نام ايران بار زنانه دارد و در اين حكمتی است. سرگذشت سرزمين ما ايران، همسان و همانند و همزاد سرنوشت زنانش نيز هست.

در جايی از حافظه و غريزه‌ی‌ ملی ما تصويری هست از بانويی پُر‌غرور، صاحب تمام آبها و آب مظهر زندگی است و زايش و آفرينش. آنكه بی واسطه‌ترين ارتباطش با نيروی خلاقه و ساختن و پروراندن و به  بار نشاندن است و هسته‌ی‌ اصلی  وجودش آزادگی است و همزيستی و انساندوستی. اين بخشی از تصوير خدا بانويی است كه در رهگذار تاريخِ سركوب و تحقير و يورش و هجوم و تجاوز، كمرش خم شده، از هويت تهی شده  تا جايی كه گاه ديگر ندانسته كه بوده يا اين كه كيست. هر بار خواسته قد بكشد، بپرسد، بداند و خود را بيابد بر زمين افتاده، جسم و جان و روانش لگد كوب شده …

زندگی و مرگ، اهورا واهريمن، نيكی و كژی، زايش و نيستی، توليد وتخريب، آزادگی و بندگی، جمع اضدادند در درون يك وجود. هيچيك از بين رفتنی نيست، اما می‌شود از يكی  بنفع ديگری كاست يا بر آن افزود. اين كار، كار انسان است. انسانی كه می‌تواند تبديل به يك ماشين مرگ‌زا، نفرت‌پراكن، نابود‌گر، هراس‌آفرين و از گوهر‌انسانی تهی بشود برای آرمانی كه بر ضد انسانيت خود و حق حيات ديگری ساخته، انسانی كه می‌تواند بسازد، ببالد، ببالاند، رها شود، برهاند   ….

ايران زن است. در جايی از حافظه و غريزه‌ی‌ ملی ما، در تصويری دور، بانوی پر‌غرور آبها، حافظ زندگی و زايش با گردنی برافراشته  با  نگرانی به تصوير زنی سالخورده مينگرد كه زير بار تحقير و بی حرمتی، زير بار فشار و بی عدالتی خم شده و بر زمين افتاده.

ايران مادر است. فرزندان بيشماری دارد. فرزندانی كه نتيجه و يا برزخيان اين دو تصوير، اين دو جمع اضدادند. فرزندانی كه گاه از ميان آنها ستارگانی درخشيده‌اند و خاموش گشته‌اند و گاه ديوصفتانی انسان‌كش و خشونت‌پرست قد علم كرده‌اند. اينك، دختران ايران، حاصل اين درد و غرور، نه بر آبها كه بر زمينِ سخت گام نهاده‌اند برای احيای حق حيات، حق بودن، حق انسان بودن، حق ساختن و پروراندن، حق رها شدن و رهاندن. دختران ايران، نه تك ستارگان، هزاران ستاره اند.

سه شنبه 22 خرداد سال 1385 برابر با 12 ژوئن 2006 را به خاطر بسپاريم. 22 خرداد روز زنان ايران است.

اين روز، روز دختران ايران است، پيشگامان رهايی ايران كه بدون رهايی آنها، مادر، ايران هرگز بر نخواهد خاست.

برای

 سيمين بهبهانی، نوشين احمدی خراسانی، پروين اردلان، ژيلا بنی يعقوب، دلارام علی، بهاره هدايت، دلارام آرام فر، عاطفه يوسفی، معصومه لقمانی، سميرا صدری، شهره هدايت، شهلا انتصاری، ليلا محسنی، شهره كشاورز، اعظم الهامی، ليلی فرهادپور، سهيلا سيادتی، شيوا نهاوندی و …

و با احترام به

سيامك طاهری، فواد شمس، امين قلعه‌ای، بهمن احمدی امويی، مهندس موسوی خوئينی، وحيد ميرجليلی، علی روزبهانی و …

و با ياد

 تمام زنان و مردان پرشهامت و آزاديخواهی كه در اين روز تاريخی با شركت در تجمع اعتراضی زنان به قوانين تبعيض آميز، برگ مهمی  ‌را در مبارزات آزاديخواهانه‌ی‌ ملت ايران به ثبت رساندند.

سه شنبه ، 12 ژوئن 2006