اعظم ناصری، شهروند/ ۵ مرداد ۱۳۹۱
نگاهی به نمایش “چهره به چهره” نیلوفر بیضایی
نامه خوانندگان/چشم تاریخ
به دنبال تیراندازی اخیر در سالن سینما تئاتر آرورا کلرادو و با وجود ترس عمومی مردم از شرکت در سالن های هنری، تئاتر “چهره به چهره در آستانه فصلی سرد” با استقبال فراوان مواجه شد. هر چند که تعداد نیروهای امنیتی به تعداد قابل توجهی افزایش یافته بود و طبق اخبار رسیده سالن های دیگر سینمایی نیز همین وضعیت را شاهد بودند بازیگران توانا و با تجربه ی نیلوفر بیضایی از جمله سرکار خانم “بهرخ بابایی”، “نیلوفر بیژن زاده”و “یگانه طاهری” با هنرنمایی خود تحسین یکپارچه مردم را برانگیختند که البته حضور افراد برجسته در جمع تماشاگران از جمله جناب “رضا مریدی”، “عباس جوانمرد” و “سهیل پارسا” و خانم “نازنین افشین جم” به جمعیت حاضر جنب و جوش بیشتری بخشیده بود.
نام نمایشنامه برخلاف بازی هنرمندانه و کارگردانی خوب نیلوفر بیضایی؛ بسیار تجاری انتخاب شده بود. هر چند که تئاتر فمینیستی بود و باب میل بسیاری از خانم ها ؛ ولی همیاری و همکاری آقایان که همراه همسرانشان به تئاتر آمده بودند؛ بسیار چشمگیر بود. از آنجایی که نام طاهره قره العین به عنوان یک شاعر و دانشمند ایرانی که برای ایرانیان کمتر آشنا بود در کنار شخصیت زن برجسته ایرانی- فروغ فرخزاد- که از معروفیت بیشتری برخوردار است می توان گفت که نیلوفر بیضایی در کندوکاوهای تاریخ هنری ایران انتخاب بسیار هوشمندانه ای داشته است.
انتخاب دیالوگ های طاهره که شخصیتی آرمان گراست بسیار نمایشی و شعاری به نظر می رسد. در حالیکه دیالوگ های فروغ بسیار دلنشین تر است، زیرا که به جای استفاده از شعر انتخاب صحبت های فروغ از میان نامه ها و دست نوشته هایش بسیار ماهرانه صورت گرفته و از زبان شخصیت های مختلف بیان می شود، باعث بالا رفتن جذابیت کار می شود. به طور کلی تم این نمایش غمگین بود و از درد و رنج زنان در عصر قدیم سخن می گفت ولی اگر به صورت شعر مطرح می شد؛ تم غمناک آنقدر نمی توانست خود را نشان دهد.
سخنان فروغ به عنوان زنی که از عصر خود جلوتر بوده است و از زبان شخصیت های زن داستان بیان می شود باعث القای تبلور شخصیت فروغ در زنان دیگر جامعه خصوصا در نسل های دیگر می شود که نشان دهنده ماندگار بودن شخصیت” فروغ” در طول زمان است و همچنین در مقابل آن “طاهره” زنی که با تفکرات پوسیده دوران خود جنگید و در جوانی جان باخت؛ قرار می گیرد که خود را فدای عقاید و باورهای خود می کند و با ترک همسر و کودکان و زندگی مرفه خود ؛ از خود گذشتگی یک زن ایرانی را نشان می دهد که راهی پر مشقت را پیش رو قرار می دهد. شکستن تابوهای سنتی اجتماع هم در عصر “طاهره” و هم در دوران زندگی “فروغ” از نکات برجسته نمایش می باشد. همچنین در پایان به این نکته اشاره میکنم که گفتگوی پایانی نیلوفر بیضایی با مخاطبان و پاسخگویی به سئوالات و شهامت نیلوفر بیضایی به عنوان یک زن در رو درویی با مردم و شنیدن انتقادات از زبان آنان قابل تقدیر بود.
این تئاتر در بیست و یکم جولای در اتاوای پایتخت کانادا توسط گروه تئاتر دریچه در مجتمع تئاتر دانشگاه اتاوا به روی صحنه رفت.