اثری با محوریت جنبش «زن زندگی آزادی» در ایران
بهنود مکری، ۱۲ آبان ۱۴۰۲
اجرای نمایش «همه آنهایی که میشناسیم» در شهر فرانکفورت، آلمان با واکنشهای مناسبی از سوی تماشاگران همراه شد.
این اثر با محوریت جنبش «زن زندگی آزادی» در ایران، نوشته روشنک مرادی است و با ایده، دراماتورژی، و کارگردانی نیلوفر بیضایی روی صحنه رفت.
بهرخ بابایی، ملیحه بابایی، مونا اکرمی، و مرمر تاجیک بازیگران این نمایش جدید «گروه تأتر دریچه» هستند، موسیقی نیز توسط محمدرضا جدیدی ساخته شده است.
داستان درباره مادری است که با سه دختر خود در خانهای در تهران زندگی میکند. در شرایطی که جنبش اعتراضی «زن زندگی آزادی» در ایران جریان دارد و اینترنت توسط حکومت قطع شده است، این مادر نگران وضعیت دو دخترش هست که هنوز به خانه نرسیدهاند.
نیلوفر بیضایی در گفتوگو با بخش فارسی صدای آمریکا درباره این اثر توضیحاتی داد.
. در این نمایش نیز به اعتراضات سراسری اخیر در در ایران پرداختید، چه انگیزهای از پرداختن به چنین موضوعی یا داستانی داشتید ؟
من اصولا در کارهایم همواره نسبت به مسایل سیاسی و اجتماعی جاری عکسالعمل نشان دادهام. در مورد جنبش زن، زندگی، آزادی، سال گذشته نمایش دیگری به صحنه بردم به نام «از سنگهای بینشان تا مهسا دختر ایران» که در آن به جنبش اخیر و بازیافتهای بیرونی آن پرداخته بودم.
در این نمایش به جنبش از زاویهای دیگری میپردازم. اینجا به درون خانههای آن جوانانی میرویم که به خیابان رفتند و به آنچه در خانوادهها اتفاق افتاده است. نگرانی مادر، تعلق خانواده به قشر خاکستری جامعه که هم با شرایط موجود موافق نیست، و هم اینکه برای تغییر حاضر به حرکت نیست.
در این اثر به تناقضهای عاطفی و فضایی که آن جوانان شجاع در آن رشد کردهاند، و از ورای آن به تناقضهای موجود در جامعه تحت فشار میپردازیم.
. درباره متن و رویکردی که در پردازش نمایش داشتید، توضیح دهید، چه نکاتی مد نظرتان بود ؟
متن را یک نمایشنامهنویس جوان به نام روشنک مرادی به پیشنهاد من نوشت. او چند سال پیش متن خوبی را برایم فرستاده بود که قرار بود آن را کار کنم، اما وقایع یک سال اخیر چنان من را به خود مشغول کرده بود که برای روشنک نوشتم و پیشنهاد دادم فضای آن متن قبلی را با تغییراتی بصورت یک متن جدید در بیاورد و او نیز پذیرفت.
پیش از هر چیز برای من مهم بود که نویسنده خود در ایران زندگی کند و از نزدیک آن فضا را بشناسد، که خوشبختانه در مورد روشنک صدق میکرد. من به او پیشنهاد دادم که از اسم مستعار استفاده کند، اما او با شهامت تمام گفت که میخواهد با نام اصلی خودش بیاید و تاکید داشت که با توجه به اینکه این همه جوان با شهامت برای اهداف جنبش بها پرداختهاند، این کمترین کاریست که میتواند انجام دهد.
. در حدی که امکان دارد، درباره داستان و شخصیتها توضیح دهید ؟
این نمایش به چند ساعت از زندگی یک خانواده چهار نفره که از یک مادر و سه دخترش تشکیل شده است، در بحبوحه اعتراضات خیابانی سال پیش میپردازد. البته ما با شلوغیهای خیابان مستقیما روبرو نمیشویم، بلکه با روزمرگی زندگی این خانواده در اوج اعتراضات، و تا زمانی که دختر کوچک خانواده به خانه نمیآید و در دسترس نیست، مواجه هستیم.
در عین حال با روابط این خواهرها با یکدیگر، تفاوت نگاهها و شخصیتها، و با کابوسها و نگرانیهای مداوم مادر نیز آشنا میشویم، و همه اینها از جایی در نمایش در ارتباط با خواهر کوچک و نیامدن او به خانه معنای دیگری مییابد.
. بازیگران چه کسانی هستند، چه ویژگیهایی در گزینش آنها داشتید ؟
ابتدا قرار بود گروه بازیگران این کار افراد دیگری باشند و تمرینها با یک گروه اولیه برنامهریزی شده بود. از آنجا که اصولا در فضای کار ایرانی قرار است که هیچ برنامهریزی جواب ندهد، کمی مانده به شروع تمرینها ناگهان بازیگران و حتی دستیار من، هر یک به دلیلی از سلامتی گرفته تا دلایل شخصی از حضور در این پروژه انصراف دادند. در مدت بسیار کوتاهی ناچار بودم یک تیم کامل را جایگزین کنم، آن هم در این اوضاع پراکندگی عوامل کار تئاتر و کمبود بازیگر جوان در صحنه.
بهرخ بابایی که نقش مادر را بازی میکند، از بازیگران مجرب ما در خارج از کشور است و پیش از این نیز در چند کار من بازی کرده بود و تجربه همکاری مثبتی داشتیم. او باید در مدت بسیار کوتاهی تمام برنامههای زندگی خود را به هم میریخت و از شهر بن به فرانکفورت میآمد و برای سه هفته در اینجا برای تمرینهای فشرده میماند، که خوشبختانه این کار را انجام داد.
ملیحه بابایی قبلا در یک کار من بازی کرده بود و از اول قرار بود در این کار باشد، منتها برای یک نقش کوچکتر ولی در اثر این اتفاقات باید میپذیرفت که یکی از نقشهای اصلی را بازی کند که بخوبی از عهده این کار برآمد.
مرمر تاجیک در واقع یک کشف مبارک در کار ما بود. به من گفته شد او به بازیگری علاقمند است اما تجربه ندارد. برای تست به تمرین آمد و من دیدم چقدر استعداد و چه حضور خوبی روی صحنه دارد. الان هم در نمایش اصلا به نظر نمیرسد که این نخستین تجربه بازیگری او باشد اما در کمال تعجب بسیار سریع آموخت و نقش خود را بخوبی در آورد.
مونا اکرمی هم که یک خانم جوان بسیار فعال در جامعه آلمان است و در عرصه سیاست با احزاب آلمانی همکاری میکند. او به دلیل علاقه به تأتر به ما پیوسته است و کنجکاوی و موشکافی در کار تئاتر بسیار به دردش خورد و به خوبی از ایفای نقش خود برآمد.
. پرداختن به رویدادهای یک سال اخیر و اعتراضات سراسری ایران در آثار هنری چه اهمیتی دارد ؟
اهمیت آن در این است که این جنبش با یافتن انعکاس در هنر تکثیر میشود، از زوایای گوناگون دیده میشود، نگریسته میشود، ثبت میشود، در حافظه تاریخی حک میشود، و حفاظت میشود.
دو اجرا در فرانکفورت داشتید، استقبال چطور بود ؟
دو اجرا را پشت سر گذاشتهایم و هنوز اجراهای دیگری در پیش داریم. آنهایی که آمده بودند بسیار تحت تاثیر قرار گرفتند. نکته برجسته دیگر حضور تعداد بیشتر تماشاگر آلمانی نسبت به کارهای پیشینم بود و از طریق بالانویس آلمانی نمایش را دنبال میکردند.
نمایش همه آنهایی که میشناسیم، پس از دو اجرای موفق در فرانکفورت، بار دیگر ۱۸ نوامبر در این شهر، و نهم دسامبر در فستیوال تأتر کلن به روی صحنه میرود.