رعايت‌منطق در بيان‌انديشه و احترام به ديگری، پيش‌شرط هرگونه گفتگو‌ست !”

(چاپ شده در سايت اينترنتی “ايران امروز“، فوريه ٢٠٠١)

نيلوفر بيضايی 

خانمی بنام مريم هدايتی در نوشته‌ای تحت عنوان “ زمان، زمان گفتمان منطقی است“، بدون استفاده از منطق لازمه‌ی چنين گفتمانی و تنها با هتاكی نسبت به يكی از بازيگران نمايشنامه‌ی “روياهای آبی زنان خاكستری“ ، به شركت اين بازيگر در نمايشنامه‌ی مذكور اعتراض (!) كرده است و بطور غيرمسقيم خواننده را به بايكوت اين نمايشنامه دعوت می كند. جای بسی تاسف است كه مدعی دمكرات بودن باشيم، اما اوليه‌ترين اصول بازی را، كه همانا دوری‌گزيدن از هتاكی و تهمت‌زنی به ديگری است، حتی اگر چون ما نينديشد، رعايت نكنيم.

دردآورتر اين است كه اين خانم در نوشته‌ی خود با استفاده از واژگان و دستور زبان نوشته‌هايی در رديف “‏كيهان تهران“، سطح بحث را درحد  پرونده‌سازيهايی كه به حرفه‌ی امثال شريعتمداری بدل شده است، تنزل می دهد و گمان می كند برهان“مدنی“ آورده است !

اگر ايشان بديدن نمايشنامه‌ی ما آمده بودند، می‌دانستند كه زنان خاكستری نمايش ما دو تن از معتبرترين بازيگران تئاتر ايران هستند كه ١٧ سال است ممنوع‌الشغل شده‌اند . آنها درعين‌حال  نمايندگان نسلی هستند كه در خلاقترين دوران حيات خود، از صحنه‌ی اجتماعی جامعه‌ی ايران حذف شد. نسلی كه هنوز زنده است، اما خودكامگان انحصارطلب، مرده‌اش می‌خواهند. و مگر امروز با خانمها مهرانگيز كار و شهلا لاهيجی نيز همان نمی‌كنند كه با اين نسل كردند. پس اين زنان خاكستری می‌توانند خانم كار و خانم لاهيجی نيز باشند. ايشان اما بدون اينكه اين نمايش را ديده باشند، زنان نمايش ما را خاكسترنشين می‌خوانند و آشكارا حتی به كسانی كه بقول خودشان از آنها دفاع می‌كنند نيز توهين می‌كنند. از بند بند نوشته‌ی ايشان پيداست كه نمايش ما را نديده تكفير می‌كنند. وای بر ما !

از نمايش كه بگذريم، آيا ايشان هنوز نمی‌دانند كه پروانه حميدی كه در اعتراض به اجباری بودن حجاب اسلامی ‌در ايران و برای دفاع از حقوق ايشان در برلين نيمه برهنه و در عرض  يك دقيقه از سالن خارج شد، و آن خانمی ‌كه لباس بر تن داشت و واكمنی بر گوش،  بدون دادن هيچ شعاری تنها می‌رقصيد، دو نفر مختلف بوده اند؟ يا ايشان خواسته‌اند برای اثبات بقول خودشان مبتذل بودن اين حركات قبيحه و تندتر كردن مزه‌ی آشی كه پخته‌اند، قبح قلمزنی را نيز ناديده بگيرند و با دادن اطلاعات غلط، خواننده را بر عليه افراد و حتی نه احزاب  تحريك كنند؟ آيا ايشان در خيابانهای تهران نديده‌اند كه چگونه جوانان برای مقابله با فرهنگ عزاداری و مرده‌پرستی، به رقص و پايكوبی می‌پردازند و يا زنان را نديده‌اند كه حتی اگر در گذشته لاك به ناخن نمی‌زده‌اند، امروز برای مقابله با زور، با لاكهای قرمز به خيابانها می‌آيند؟ آيا آن جوانان مبلغين ابتذالند و اين زنان مبلغين لاك ناخن؟!!!

چرا تعجب می‌كنند اگر در كنفرانسی كه به گفته‌ی برگزاركنندگانش با هدف تبليغ بازشدن فضای سياسی در ايران تشكيل می‌شود، در حاليكه زنان ايران از اوليه‌ترين حقوق خود، نظير حق انتخاب پوشش، محرومند، كسانی از اين شكل اعتراض كه نوعی “نه“ گفتن به زور است، استفاده كنند.

خانمها  كار و لاهيجی پيش از اين بارها و بارها در خارج از ايران بعنوان سخنرانان مستقل حضور داشته‌اند و همواره مورد استقبال ايرانيان خارج از كشور قرارگرفته اند. اما اينبار در يك ‌تركيب بسيار سوال‌برانگيز به كنفرانسی آمده بودند كه اهدافش حتی با آرمانهای شخصی اين دو خانم نيز همخوانی نداشت. آيا نمی‌بايست پيش از پذيرفتن چنين دعوتی به احتمال مورد اعتراض‌قرارگرفتن اين ‌تركيب كمی ‌فكرمی‌كردند؟ و آيا خانم هدايتی براستی اينقدر ساده لوحند كه گمان می‌كنند، نيمه‌برهنه شدن خانم حميدی باعث دستگيری اين خانمها شد؟ آيا ايشان تاكنون از متن گفتارهای دادگاه متوجه نشده‌اند كه اين تشويق موافقين بود كه گريبانگير خانم كار و خانم لاهيجی شد و نه اعتراض مخالفين؟ آيا تجربه به ايشان نشان‌نداده است كه به محض اينكه كسانی در خارج مورد اعتراض قرار می‌گيرند، در ايران از سوی مقامات مورد لطف قرارمی‌گيرند و آنها كه در اينجا حمايت می‌شوند، آنجا تكفير می‌شوند؟

اگر بجای فحاشی، بديدن نمايش ما آمده بوديد و در بحث پايان نمايش با ما به گفتگو می‌نشستيد، شايد می‌پذيرفتم كه عنوان نوشته‌تان با خواسته‌ی واقعی‌تان نزديكی دارد. می‌توانستيد در نوشته‌ای نمايش ما را به نقد بكشيد و يااينكه در نوشته‌ای ديگر و با لحنی انسانی، حركت خانم حميدی را در برلين به نقد بكشيد. اما نه، شما راه ساده‌تر را برگزيديد و با مخدوش‌كردن حركت خانم حميدی در برلين با نمايشنامه‌ای كه ايشان بعنوان بازيگر ( كه حرفه‌ی اوست) در آن بازی می‌كنند، ثابت كرديد كه توانايی جدا‌كردن مقولات را از يكديگر نداريد. خانم حميدی می‌تواند بازيگر بسيار خوبی باشد (كه هست)، اما شما با نظرش در جايی توافق تداشته باشيد. اما شما نمی‌توانيد بخاطر عدم توافق با نظراتش، حرفه‌اش را و حضورش را بر صحنه‌ی تئاتر  بزيرعلامت‌سوال ببريد.

آيا اگر خانم حميدی خانه‌نشين شود، شما راضی می‌شويد؟ يا‌اينكه می‌خواهيد دادگاههايی نظير دادگاههای تهران را در خارج از كشور نيز تشكيل بدهيد و تئوری حذفِ حاكم در داخل  را به اينجا نيز بسط دهيد.

 بعنوان نويسنده و كارگردان نمايشنامه‌ی “روياهای آبی زنان خاكستری “ و بعنوان صاحب كليه‌ی حقوق مادی و معنوی اين نمايش اعلام می‌كنم، چنانچه شما يا هركس ديگری به‌اين شيوه‌ی تهمت‌زنی و لجن‌پراكنی و فراخوان به بايكوت، درهر صورتی ادامه دهيد، بخاطر نشراكاذيب و بی‌احترامی ‌به اصل آزادی بيان در هنر، از شما شكايت خواهم كرد و شما را تحت پيگرد قانونی قرار خواهم داد.